باچشمان سرمه کرده ام نازمی کشم قدومت را
گردراهت پابرروی چشمانم می گذارد
تومیگی گریه نکن زودبرمی گردی
من میگم مگه دل من، دل شکسته من
طاقت دوری توروداره؟
آخرتاچندگذرلحظه هارادیدن؟
آخرتابه کی شمردن ثانیه های آمدنت؟
خروارخروارخاک به سرم آمد
سیه روزی پشت سرش آمد
اماتونیامدی،
عزیزترینم رفت،
اماتونیامدی
پس کی می آیی؟
ازسروده های شعرنوفرشون- زمستان 92